پا پا
آیلین عصبانی می شود
آیلین پشه خورده
شروع دوباره
سلام آیلین گلم کوچولوی ناز خاله . متاسفانه وبلاگ قبلیت با مشکل مواجه شده و باز نمیشه.خاله برات یه وبلاگ جدید بازکرده که توش خاطراتت رو بنویسه . امیدوارم اینیکی وبلاگت همیشه باز بمونه و وقتی بزرگ شدی خودت ادامه بدیش. خاله قربونت بره . ...
نویسنده :
خاله سمانه
9:40
یافتم
آیلین جونی وبلاگ قبلیتو یافتم آدرسش www.seura.parsfa.com هستش .البته سعی می کنیم این یکی وبلاگت قشنگ تر بشه و پر از خاطرات خوب. ...
نویسنده :
خاله سمانه
8:33
مسافرت شمال
تعطیلات مرداد 90 برای خاله سمانه و شوهر خاله مهدی شروع شد .ما هم با کلی اسرار مامان و خاله ریحانه رو راضی کردیم دسته جمعی بریم شمال خونه مامان بزرگ و آقاجون .که آیلین کوچولوی ما نتیجشونه.یادش به خیر تو راه کلی آهنگ و رقص و دست و این حرفا .برای ناهار منجیل کنار دریاچه نگه داشتیم.البته آلاچیق ها پر بود ما کنار یه آلاچیق زیرانداز انداختیم . خیلی باد می اومد و همه می رسیدن آیلین کوچولومونو باد ببره. آخه خاله خیلی کنجکاوی و همش با انگشتت دریاچه رو نشون می دادی .خلاصه رسیدیم جاده سنگر و بعدشم خونه مامان بزرگ.همون روز اول آیلین کوچولو که تو گلای حیاط افتاده بود توسط دایی جون فرامرز و زن دایی سوسن در استخر وسط حیاط شسته شد . و این زمینه رو برای ایجا...
نویسنده :
خاله سمانه
14:04